زبانحال حضرت زینب با ام البینین سلام الله علیها
گمان مکــن پسرت ناتنیبرادر بـــود قسم بــه عشق، کنارم حسین دیگـر بود منــال ام بنـــین و ببــــال بر عبـــاس تو شیر مادر و شیـر تو شیرپـرور بود سقوط قلعهی خیبر اگربه نام علیست فرات، خـیبر دیگـر؛ یـَــل حـیــــدر بود زشام تا به سحردورخیمهها میگشت که ماه هاشمیان بود و مهر پــرور بود به لرزه بود ازاوپشت هفت پشت ستم یَـل تو یک تنه یک تن نبود، لشگر بـود گل ار فتـاد روی خاک میشود پرپر ولی گل تو روی شاخه بود و پرپربـود |